- زخم فربه (زَ مِ فَ بِهْ)
زخم درشت. ضربۀ بزرگ. ضربه ای که اثری عمیق و نشانی نمایان از خود بر جای بگذارد. زخم عمیق:
گرسنه چو با سیر خاید کباب
بفربه ترین زخمی آرد شتاب.
نظامی.
رجوع به زخم تیز شود، زخم فربه شدن، عیاق شدن زخم. التیام یافتن جراحت. بهم آمدن و گوشت آوردن ریش. رجوع به زخم شود
گرسنه چو با سیر خاید کباب
بفربه ترین زخمی آرد شتاب.
نظامی.
رجوع به زخم تیز شود، زخم فربه شدن، عیاق شدن زخم. التیام یافتن جراحت. بهم آمدن و گوشت آوردن ریش. رجوع به زخم شود
